مرام جهادی از زبان محمد دلگرم در پیشگاه رهبر معظم انقلاب (بخش دوم)

روح تاثیر گذاری راهیان نور بر جوانان

وقتی ازابتکارات جوانان آنان روز برای جوانان دراهیان نورگفته می شود.  بی تفاوتی را به جنبش درمی آورد.جوانان ازعملکرد نسل جنگ احساس غرور می کنند. وبرایرانی بودن خود می بالند وافتخار می کنند.وقتی روش جهادسازندگی ویافعالیت مهندسی جنگ  وابتکارات آن برای کشور وانقلاب باز گو می شود . متوجه می شوند کم کار کرده اند وانگیزه کاری آنان ارتقاء می یابد.جوانان می پرسند چگونه به دل دشمن می زدید .خاطره درون دشمن کار کردن رابه آنان ارائه می دهیم. مثل این خاطره :

درعملیات نصر 4  درماووت ودرقله های قشن ؛ که سلسله قشن سه قله داشت. قله اول را پانزده شب بود ازدشمن گرفته بودیم. ولی به دلیل ایستادگی دشمن واز سه طرف تسلط آن به قله های قشن ؛دشمن با آتش توپخانه هایش اجازه ورود رزمندگان را نمی داد.  وچون درقله ها بدون جاده هم نمی شد پیشرفت بلدوزرها از حرکت بازمی ماندند. من ومرتضی قربانی درقرارگاه عملیاتی اسپیدار بودیم.ناگهان دیدیم که بلدوزر از پشت تپه ها  ازسمت جنوب بدون احداث جاده به طرف دشمن در حال حرکت است. مرتضی قربانی گفت : بچه های جهاد رفتند که تسلیم شوند. محکم عرضه شد . بچه های جهادجز مقاومت وایستادگی راهی را طی نمی کنند. سوار موتور سیکلت شدم وخودم را به سرعت به گروهان رساندم .  گفتم چکار می کنید. حاج جعفر خواستان فرمانده عملیاتی گفت: یحی درجزینی راننده بلدوزر پیشنهادی داده که برویم درداخل دشمن . واز آنجا جاده را به طرف نیروهای خودی بزنیم.گفتم کار خوبی است رفتند داخل دشمن. واز غفلت دشمن استفاده کردند.وجاده را ازسمت شمال  به طرف نیروهای خودی احداث کردند. این درحالی بود که دوطرف درگیر بودند.وچون قرارگاه موضوع را دانست از ریختن آتش به اطراف بلدوزر خودداری کرد. اما بالاخره گلوله رد وبدل می شدو ساعاتی بیش طول نکشید که جاده متصل شد. وبسیجیان به طرف دشمن یورش بردند. این روش هم تصمیم از پایین به بالای جهادی ها را وهم اراده وعزم جهادگران را نشان می دهد وهم چگونگی فریب دشمن را به صحنه می کشاند.

یا دانشجویی می پرسد چگونه فی البداهه تصمیم می گرفتنید؟ عرضه می شود . مهندسین با عقل گرایی جبهه را اداره می کردند. مثلا در عملیات والفجر 8 وقتی گزارش رسید . تمام پل ها را دشمن منهدم کرد. مهندس بهروز پور شریف گفت: بهمن شیر را پر کنیم وآب بهمن شیر را به کارون برگردانیم. همه فرماندهان  با این دلیل مخالفت کردند. که جزیره آبادان را آب می برد.

اما مهندس پورشریف با این دلیل که اگر رودکارون سیل  بیاید کشش بیشتر از این آب را دارد گفت : هیچ اتفاقی نمی افتد وشهید اسدالله هاشمی گفت بهروز بروم وبا اشاره بهروز اسدالله هاشمی رفت . وظرف سه روز سد فاطمه زهرا (س) را احداث کردند وآب بهمنشیر را به کارون برگرداند . نه تنها برای آبادان اتفاقی نیفتاد بلکه با این پل سد محکم ساخته شد که دیگر دشمن نتوانست آن را منهدم کند. چون دیگر پل نبود یک دیواره مستحکم  ومنسجم برای عبور ساخته شده بود.

یکی ازجوانا ن پرسید شیرین ترین وتلخ ترین لحظات مرگت را بگو. عرضه شد درقله شیخ محمد که بودیم از یک طرف پناهندگان عراقی گرسنه وتشنه درارتفاع 3-4 متری برف به ما پناه می آوردند. وباید به آنها غذا می دادیم. واطراف ما رزمنده ای نبود.  بهمن مارا از طرف احاطه کرده بود.  وهر لجظه ممکن بود بهمنی  تمام گروهان را زیر خود مخفی نموده وکشتار به راه اندازد. احداث جاده به طرف سد دوکان در حال پیشروی بود.در حالیکه وسطهای جاده؛ قطعه ای از جاده با آتشبار باید کار می شد. شهید پورش همدانی ،بادوستان جهادگر مهندس غنی زادیان و زراعتی با خمپاره ای به شهادت رسیده بودند. دشمن از یال دیگر هجوم آورده وگروهان فتح  درحالیکه هنوز متوجه نبود مشغول احداث جاده بودند.  وقتی بین سنگ ها ی نوک تیزقله برا ی نجات آنان از مسیر دیگری به طرف آنها می رفتم .که صدای ناله ای را می شنیدم که می گفت آب. آب. دیدم یک بسیجی که با گروه شناسایی در آن منطقه پرسه می زده ؛سه روزاست که دربین سنگ ها در حفره ای فرورفته وگرسنه وتشنه هنوز فریادمی زند وکسی اطرافش نیست . وپایش هم شکسته است. برای نجاتش اقدام کردم . بحران عجیبی بود.این بحران ها مارا درمقامت وایستادگی پخته می کرد.

این گفتمان برای جوانان تاثیر گذاری عجیبی را بروز وانگیزه می دهد.

یادی از شهیدحاج عباس پورش همدانی فرمانده تیپ الغدیر همدان

شهید حاج عباس پورش همدانی در ارتفاعات شیخ محمد عراق ودرتاریخ 22/2/1367 درحالیکه  خود با دستگاه آتشبار کار می کردند. با دوستانش جهادیش به شهادت رسیدند. 

 جمله مشهور ایشان این بود. اگر امت و امامت هر دو کنار هم باشند و امت بی‌هیچ کاستی و کاهلی به دنبال امام حرکت کنند، طولی نخواهد کشید که بساط جور و استکبار در زمین برچیده می‌شود. پایان مظلومیت انسان در گرو حرکت یکپارچه امت پشت سر امام است. و این مشکل عمده و اساسی محرومیت انسان در همه تاریخ است.

زمین هیچ وقت بی‌حجت نبوده اما تقریبا همیشه امام بی‌امت بوده و این مشکل بزرگ انسانیت است.

1-اما خواسته : تمام سنگرسازان بی سنگرجهاد سازندگی درسراسر کشورکه درجبهه ها حضور داشتند درخواست دیداربارهبرشان را دارند که بعد از انحلال جهاد این توفیق از آنها سلب شده است.

2-یاد آوری می شود که اگر بخواهند تجربه انقلاب را بنویسند ووقایع جهاد سازندگی  در روستاها ومهندسی جنگ در جبهه ها را ننویسند  این نقص درتاریخ انقلاب اسلامی است وآیندگان حق مطالبه دارند. ترتیبی داده شود تا ردیف اعتباری برای کانون سنگرسازان بی سنگرتخصیص تا این امر مهم صورت پذیزد.

   برای جامانده ای  مثل من هم دعا کنید.

 

اشتراک این مطلب

نوشتن یک دیدگاه

مطمئن شوید که تمام اطلاعات مورد نیاز و فیلد های ستاره دار را پر کرده باشید. کد HTML مجاز نمیباشد.

درباره ی کانون

تشکل (سازمان) مردم‌نهاد «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر»، در سال 1383 با همت هیأت‌امنای آن که متشکل از «347» نفر از فرماندهان و باسابقه‌ترین نیروهای عملیاتی و ستادی «6» قرارگاه (لشگر)، «14» تیپ و «69» گردان مهندسی رزمی و پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس ـ از سراسر کشور ـ بودند، تأسیس گردید و باعث شد این نیروها مجدداً گرد هم آیند.

 

با این اوصاف، «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر» مؤسسه‌ای فرهنگی ـ صنفی در راستای اهداف انقلاب اسلامی است که به منظور حفظ انسجام نیروهای پ.م.ج.ج، تلاش در جهت ادامة راه شهدای جهاد، حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گرامیداشت یاد و خاطرة شهدای جهادگر و ایثارگران سازمان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از ایثارگران جهاد و خانواده‌های ایشان و ترویج فعالیت‌های فرهنگی، علمی و تخصصی این عزیزان، تأسیس شده و فعالیت می‌نماید.

آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی؛ لطفا برای اطلاع از فراخوان‏ ها و اطلاعیه های کانون سنگرسازان بی سنگر عضو شوید.