انتخاب نام شهید بر اساس حرف اول نام خانوادگی

رضـوی مبرقع؛ سیدمحمدتقی

 شهید والامقام«سیدمحمدتقی رضـوی مبرقع» در منزلی از سادات رضوی در جوار جد بزرگوارش حضرت امام علی ابن موسی‌الرضا(ع) به سال 1334 دیده به روشنای هستی گشود؛ در روز جمعه 26 فروردین‌ماه به هنگام اذان ظهر. مادر محترمه‌اش تعریف می‌کند:«... به مناسبت تولد وی در روز جمعه، به اندازۀ وزنش شیرینی در حرم مطهر امام رضا(ع) پخش کردند؛ چون نوة اول خانواده بود خیلی عزیز و نازدانه بزرگ شد. از کوچکی سحرخیز و در دوران تحصیلش پسری متین و آرام و درس‌خوان بود. اما در خانه شلوغ بود! وقتی کلاس پنجم بود برای شکایت‌کردن از اذیتش در خانه، به مدرسه رفتم. مدیر دبستان شروع به تعریف از تقی کرد؛ او را به عنوان بهترین شاگرد برشمرد و من هم خجالت‌زده به خانه برگشتم.»

بعد از اتمام دوران دبیرستان، در رشتة راه و ساختمان در انستیتوی مشهد قبول شد و به تحصیل ادامه داد. بعد از اتمام دورة2 سالة فوق دیپلم، پیشنهاد پدرش مبنی بر ادامة تحصیل در خارج از کشور را رد کرد وبا صراحت گفت: «ما جوان‌ها با اسلام خو گرفته‌ایم و نمی‌توانیم در کشور بیگانه زندگی کنیم.»بعد از اتمام درس، به خدمت سربازی رفت و شش ماه از خدمتش نگذشته بود که به فرمان حضرت امام خمینی(ره) از پادگان فرار، و دوستانش را نیز به این کار تشویق کرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران سربازی را به پایان رساند و به دنبال فرمان تاریخی امام امت(ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی، چون تکنسین راه و ساختمان بود، تخصص خود را در جهت رفع محرومیت وکمک به مستضعفین روستاها به کار گرفت و به عضویت جهاد خراسان در آمدو جهاد تربت‌حیدریه را بنیان نهاد.

شهید رضوی درس هجرت، جهاد، شهادت و دفاع از انقلاب، اسلام و مسلمین را از اسلام راستین و امامش به‌خوبی آموخته بود. او در برخورد با مسائل و معضلات جنگ، از اراده‌ای آهنین و توکلی بی‌شائبه برخوردار بود. عزم راسخ و همت بلندش به او این امکان را می‌داد که برای هر کدام از این مشکلات، طرحی نو درافکند و مسائل را حل نماید. لذا پس از شروع غائلة کردستان،به آنجا شتافت و به یاری انقلاب در منطقة کردستان پرداخت.

پس از شروع تجاوز رژیم بعثی عراق به مرزهای میهن اسلامی نیز شهید رضوی، این روح بی‌قرار و متعصب در دفاع از انقلاب اسلامی، به جبهه‌های نبرد شتافت و به عضویت ستاد جنگ‌های نامنظم شهید بزرگوار و دلاور نستوه، دکتر چمران درآمد. مدت زیادی نگذشت که با بازگشت به جهاد سازندگی، در ستاد پشتیبانی مناطق جنگی جنوب و در کنار یاران خوبی مانند شهیدان طرحچی و ناجیان به خدمت پرداخت. او خیلی زود توانایی، اخلاص و تسلط خود را نشان داد و پس از شهادت شهید ناجیان، تنها مدیر مقبول همة جهادگران در جبهه‌های جنوب بود و در عملیات طریق‌القدس، رهبری نیروهای مهندسی جنگ جهاد را با قدرت برعهده گرفت و در کنار نیروهای ارتش و سپاه، عملیات ظفرمند طریق‌القدس را آفریدند.

با شروع عملیات فتح‌المبین، یک تیم قوی مهندسی به سرپرستی ایشان با وجود موانع و مشکلات بسیار، حدود 20 کیلومتر از منطقة عشق‌آباد عبور کرد و با شکافته‌شدن تپه‌های زلیجان توسط این تیم، نیروهای اسلام به توپخانة دشمن در عمق خطوط دفاعی‌شان دست یافتند. این همه میسر نبود مگر با اراده و عزم آهنین شهید رضوی و دیگر هم‌رزمانش که با توکل بر خدای سبحان، زحمات فراوانی را متحمل شده و موفق و پیروز از کار درآمدند. در مسیر عشق‌آباد در کوه‌های تپه‌چشمه،دشمن با اتکا به کوه‌ها و موقعیت زمین، اصلاً امکان نفوذ نیروهای حزب‌الله را نمی‌داد، لذا نیرویی در آن محور مستقر نکرده بود. عبور تیم مهندسی از این منطقه، متکی به اراده‌ای بود که از درون شهید رضوی و نیروهای جهادی ـ مانند جهاد دامغان و سایرین ـ می‌جوشید. آنگاه که رزمندگان اسلام از آن جاده عبور کرده و در بزرگترین سایت هوایی منطقه مستقر شدند، رضوی نتیجة تمام تلاشش را در صحنه‌ای خلاصه کرد که یک بسیجی بر روی سایت مستقر شد. او در همان زمان در کنار سایت، پیام رهبرش را که جمع‌بندی تمام عملیات فتح‌المبین بود شنید و گفت: «خدایا تو را شکر که این بندة گناهکارت در عملیاتی شرکت داشت که فتح‌الفتوح بود.»

در عملیات بیت‌المقدس و دیگر عملیات‌های ظفرمند سپاه اسلام تا سال 65 نیز شهیدرضوی نقشی اساسی داشت؛ چه آن زمان که بنا به ضرورت جنگ، مسئولیت ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی را پذیرفت و این ستاد را جهت حمایت و پشتیبانی از رزمندگان اسلام سازمان داد، و چه آن هنگام که با توجه به نیاز روزافزون جنگ، در سمت معاونت عملیات قرارگاه مهندسی ـ رزمی خاتم‌الأنبیاء(ص) حضور یافت و با تجارب و اطلاعات فراوانی که درامر مهندسی ـ رزمی در منطقة جنوب و غرب کشور داشت، نقشی بسیار حیاتی و حساس ایفا نمود.

شهید بزرگوار سیدمحمدتقی رضوی شور و حال دیگری هم داشت، که فقط در چند لحظة آخر عمرش برای هم‌سنگرانش روشن شد؛و آن زمانی بود که در روز سوم خرداد سال 66 برای شناسایی منطقة عملیاتی کربلای 10 در کوه‌های غرب حضور پیدا کرده بود؛ آری، در این هنگام بود که ستارة زندگیِ فخر رزمندگان و جهادگران،سرانجام با اصابت ترکش گلولة توپ دشمن خاموش شد؛ و آنسان که آرزومند بود به پیشگاه مقدس پروردگارش در عالم شهود شتافت. در آخرین جملة زندگی‌اش گفت: «آنچه سال‌ها انتظارش را می‌کشیدم، رسیـد.»

درباره ی کانون

تشکل (سازمان) مردم‌نهاد «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر»، در سال 1383 با همت هیأت‌امنای آن که متشکل از «347» نفر از فرماندهان و باسابقه‌ترین نیروهای عملیاتی و ستادی «6» قرارگاه (لشگر)، «14» تیپ و «69» گردان مهندسی رزمی و پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس ـ از سراسر کشور ـ بودند، تأسیس گردید و باعث شد این نیروها مجدداً گرد هم آیند.

 

با این اوصاف، «کانـون سنگرسازان بی‌سنگر» مؤسسه‌ای فرهنگی ـ صنفی در راستای اهداف انقلاب اسلامی است که به منظور حفظ انسجام نیروهای پ.م.ج.ج، تلاش در جهت ادامة راه شهدای جهاد، حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، گرامیداشت یاد و خاطرة شهدای جهادگر و ایثارگران سازمان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از ایثارگران جهاد و خانواده‌های ایشان و ترویج فعالیت‌های فرهنگی، علمی و تخصصی این عزیزان، تأسیس شده و فعالیت می‌نماید.

آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه

کاربر گرامی؛ لطفا برای اطلاع از فراخوان‏ ها و اطلاعیه های کانون سنگرسازان بی سنگر عضو شوید.