در زمان جنگ که من 50 ماه مسئول جهاد فارس بودم با 200 دستگاه لودر و بلدوزر، 200 دستگاه ماشینهای نیمهسنگین مثل کمرشکن، ده چرخ و کمپرسی، چیزی حدود 150 دستگاه ماشین سبک، هزار تا هزار و پانصد نفر نیروی مقیم و ده هزار نفر نیروهایی که در پشت جبهه آماده داشتیم؛ برای همه اینها، من حتی یک ریال از دولت بودجه نگرفتم. ببینید چه سیستمی بوده؛ همه تعجب می کنند! یک روز از تهران آمدند و گفتند: «شما بودجه تان را از کجا می آورید؟»
گفتم: «کمکهای مردمی» فعالیتهای جهاد فارس را به شهید رجایی گزارش داده بودند. ایشان به آبادان که آمده بود برای سرکشی از منطقه و دیدار با رزمندگان، سری هم به جهاد فارس می زنند. آن روز من مأموریت بودم. به ایشان گقته بودند: «شب بیایید به محل کمیته ارزاق.» کمیته ارزاق در زیر زمینی بانک ملی آبادان بود.
من شب رفتم خدمت شهید رجایی. پس از سلام و علیک، پرسیدند:
- شما مسئول جهاد فارس هستی؟ فرماندهان خیلی از خدمات شما تعریف می کنند و همه می گویند: «آقا، مواظب این باشید؛ به ما خیلی کمک میکند. بگو ببینم شما بودجهتان از کجا می آید؟
- از مردم.
با تعجب پرسید: «از مردم!؟» جواب دادم: «بله» و قصه کمکهای مردم فارس و بوشهر و سایر استانهای کشور و حتی کمک ایرانیان خارج از کشور را شرح دادم. ایشان که نمیدانم آن موقع نخستوزیر بود یا رئیسجمهور، گفت:
- از ما چه می خواهی؟
هیچ چیز!
ایشان خیلی مخلصانه گفتند:« خب ما را هم جزء مردم حساب کن.» گفتم: «بسیار خوب» آدرس نمایندگان مجلسی که با من در تماس بودند را به ایشان دادم و گفتم: «اگر خواستید چیزی برای ما بفرستید از طریق این نمایندگان مردم بفرستید.»
راوی: عبدالرحمن جزایری
منبع: آرشیو کانون سنگرسازان بی سنگر استان فارس